این سبک در صنعت فیلمسازی آمریکا تقریبا بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۶۰ میلادی مورد استفاده بودهاست. اساساً آثار سبک کلاسیک، بر مبنای اصل ویرایش مداوم و با سبک و شیوهٔ «نامرئی» ساخته میشدند. یعنی، نه حضور دوربین و نه حضور ابزارهای صدابرداری، هیچیک توجه کسی را جلب نمیکرد و برای هیچکس محسوس نبود.
از ویژگیهای این سبک میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ایدئولوژی: در این سینما شخصیت اصلی با موانعی روبرو میشود و بر آنها غلبه میکند و به هدف مشخصی میرسد. بیننده با آن همذاتپنداری میکند و در فیلم غرق میشود. در این سینما شاهد کلیشههای برتری طبقه (طبقه مرفه و متوسط)، جنسیت (مردسالاری)، نژاد (سفیدپوست)، گرایش جنسی (دگرجنسگرایی) و ... هستیم.
ستاره سازی از هنرپیشهها: آرتیست اصلی فیلم یک سوپر استار است. هیچگاه از نابازیگر برای نقشهای اصلی استفاده نمیشود.
روایت: میتوان گفت که پیشبرد روایت کلاسیک همیشه از طریق انگیزههای روانی انجام میپذیرد. بدین معنا که در روایت کلاسیک، همواره داستان اراده یک شخصیت انسانی و مبارزه او با موانع متعدد در راه پیمودن به سمت یک هدف مشخص تعریف میگردد. جنبههای دیگر روایت همچون فضای رخ دادن حوادث و زمان آنها به ماهیت و طرز شکل گیری روایت وابستهاست و معمولاً از دو خط تبعیت میکند: یا روایتی عاشقانه در کار است که با گرههای متعددی در هم تنیده شده و رفع این قبیل گرهها بازگو میشود و یا در مورد فیلمهای آلفرد هیچکاک، روایت به حل معمای یک جرم و یا جنایت میپردازد.
زمان بندی: در روایت داستان و زمان بندی این سبک، روابط علت و معلولی حفظ میشود.
عنصر زمان در روایت کلاسیک هالیوود روند مستمری را طی میکند، و اجزای روایت منظم و پی در پی روایت میشوند. در این سبک روایت، استفاده از زمان غیر خطی، یعنی تغییر گاه و بیگاه زمان روایت، تنها هنگامی اتفاق میافتد که بنا بر نشان دادن عملکرد غیر واقعی شخصیتها و توجه دادن به وضع اوهام گونهٔ آنان باشد. دستکاری در قالب داستان در این نوع روایت، تنها وقتی مجاز است که به اقتضای بازگویی داستان، ضرورت چنین دستکاری (در عنصر زمان)، پدید آمده باشد. این مورد در بیشتر موارد برای دنبال کردن خاطرات شخصیت اصلی یا کند و کاو در حافظهٔ او، صورت میگیرد. به عنوان مثال در این مورد میتوان به فیلم کازابلانکا اشاره کرد.
شخصیتها، در سینمای کلاسیک هالیوود، به طور معمول جزو عوامل سببی محسوب میشوند، یعنی به گونهای اتفاقی و موقت، و بر حسب الگوی داستان معرفی میشوند و قضا و قدری به شمار میآیند. آنها همچنین دارای صفاتی هستند که به روشنی تعریف پذیر است و روایت کلاسیک، آشکارا به تعریف کردن صفات شخصیتها میپردازد. این شخصیتها همچنین اغلب فعال و هدف گرا هستند.
برای نمونهای از سینمای هالیوود، فیلم سرگیجه هیچکاک را دیدیم. البته باید توجه کرد که هیچکاک در سینمای هالیوود یک کارگردان خاص است.